سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بختیاری : # شهر گهرو# تاریخ، فرهنگ و تمدن

تفنگ و قفل سازی در قریه گهرو#بختیاری #

شمشیر، تفنگ و قفل سازی در گهرو از دوره صفویه، قاجاریه تا اواخر حکومت پهلوی بخاطر همسایگی و مجاورت با چغاخور مرکز حکومت ایلخانی هفت لنگ بختیاری از رونق و رواج خاصی برخوردار بوده و یکی از صنایع مهم قریه گهرو صنعت و هنر شمشیر، تفنگ و قفل سازی بود که در استان شهرت ویژه ای داشت، این حرفه توسط استاد فولاد ابن احمد میر وارده قریه گهرو شد، وی در سنه 1049 شمسی در گهرو فوت نموده و قبر وی در جوار امامزاده گهرو قرار دارد، سپس در دوره قاجار صنعت تفنگ و قفل سازی مدرن توسط فردی بنام استاد صادق از اصفهان وارده گهرو گردید و پس از فوت استاد صادق این صنعت و هنر بوسیله فرزند ایشان استاد اصغر ادامه پیدا کرد این حرفه را اغلب افراد از پدران خود به ارث می بردند و دانش و مهارت از طریق استاد شاگردی از نسلی به نسل بعد منتقل می شد، استاد اصغر در مونتاژ، ساخت و تعمیر انواع قفل و تفنگ از تخصص و مهارت فوق‌العاده برخوردار بود، ابزار کار او شامل: چکش، سندان، سوهان، قیچی ورق بر، مصقل، سنگ، قلم، مته، سنبه، گازانبر، گیره، سمباده، دم و ... می شد، وی کلیه ابزار و آلات مورد نیاز مردم از قبیل: انواع قفل، چاقو، قمه، قیچی، چره، انبر، گازانبر، کارد، و ...انواع درب کوب و وسایل تزئینی مورد استفاده در دربها و پنجره ها قریه گهرو و روستاهای همجوار و عشایر بختیاری منطقه چغاخور را با هنر و ظرافت خاصی می ساخت، وی تخصص ویژه‌ای در تعمیر و بازسازی انواع تفنگ پوز پر، ده تیر، برنو، ام یک و تفنگ های ساچمه زنی تک لوله و دو لول را داشت، که از اقصی نقاط استان جهت تعمیر سلاح‌های گرم و سرد و تعمیر و خرید قفل دست ساز خود به گهرو مراجع می کردند، ولی بعد از فوت استاد اصغر فرزندش استاد اکبر کاویانی این شغل را ادامه داد ولی به دلیل کسادی و از رونق افتادن این شغل، وی شغل جوشکاری را انتخاب کرد و فرزندان وی هم دیگر این حرفه را ادامه ندادند و اکنون شغل تعمیر تفنگ و قفل سازی از مشاغل منسوخ شده در شهر گهرو محسوب می شود.

 تفنگ سرپر: تفنگ سرپر به گویش بختیاری تفنگ پوزپر نامیده می‌شود، یکی از قدیمی ترین تفنگ های بشر است، که طریق کاربرد این سلاح انفرادی بدین شرح می باشد، ابتدا مقداری باروت از دهان یا پوز تفنگ به درون لوله تفنگ ریخته می شد و کمی پارچه پشت باروت قرار داده و با سمبه خوب کوبیده می شود آنگاه یک چهار پاره یا چندین ساچمه را لای یک تکیه پارچه نازک گذاشته داخل لوله تفنگ می کردند و دو باره با سنبه با دقت کوبیده می گردد، سپس یک چاشنی پشت آن گذاشته و چخماق را مسلح کرده و جهت شلیک ماشه چکانده می شود، اگر چاشنی یا باروت نم کشیده باشد به هیچ عنوان شلیک اتفاق نمی افتد، این تفنگ فقط قادر به یکبار شلیک بوده و برای شلیک مجدد لازم بود فرایند پر کردن تفنگ تکرار شود.

تفنگ برنو: تفنگ برنو تفنگی است که ابتدا در چکسلواکی توسط کارخانه ماوزر ساخته شد، سپس یک شعبه از این کارخانه به شهر برنو واقع در ایالت موراوبای چکسلواکی تاسیس شد، و دولت ایران مشتری این کارخانه گردید و انواع تفنگ برنو را به کشور وارد کردند اعم از تک تیر و پنج تیر و بلند، متوسط و کوتاه که در دوران پهلوی اول سلاح سازمانی ارتش ایران محسوب می‌شد ولی سال‌های بعد جهت ساخت و تولید این تفنگ رضا شاه امتیاز ساخت آن را در سال 1308 خریداری و یک شعبه این کارخانه را در پادگان لوشان تپه تهران راه اندازی کردند. و بعد از اشغال ایران بدست متفقین در شهریور ماه سال 1320 و از هم پاشیدن شیرازه ارتش پای این سلاح بصورت گسترده بین عشایر بختیاری باز شد و بدلیل اینکه تفنگ برنو یکی از خوش دست ترین تفنگ هاست که بسیار مورد توجه، علاقه و پسند عشایر بختیاری واقع شده و جزء لاینفک فرهنگ و ادبیات بختیاری محسوب می شود.


بیوگرافی منوچهر خان اسعد خان گهرو# نگین بختیاری#

منوچهر خان اسعد بختیاری خان گهرو فرزند علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و نوه حسین قلی خان ایلخانی در سال 1278 در قریه جونقان متولد شد،  وی دوران طفولیت را در تهران و جونقان گذرانید و ضمن تحصیل علم و دانش و آموزش مهارت ها و فنون نظامی دوران خویش سرپرستی املاک پدر را در میزدج و کیار بر عهده داشت،  و با بی بی بیگم آغا دختر مرتضی قلی خان صمصام السلطنه که نوه دختری صولت الدوله قشقائی بود ازدواج کرد، که حاصل این ازدواج دو دختر بنامهای بی بی پریچهر و بی بی پروانه و یک پسر بنام سعید خان است، (شایان ذکر است که علیقلی خان سردار اسعد دوم شش پسر داشت بنامهای جعفرقلی خان، محمد تقی خان، منوچهر خان، محمد خان، محمد قلی خان، خانباباخان) حاج علیقلی خان سردار اسعد که بسیاری از زمین های خوب و مرغوب و حاصلخیز را در میزدج و کیار خریده یا تصرف کرده بود یا در تیول داشت (به واگذاری عوایده زمین های کشاورزی دولتی به افراد نظامی یا دیوانی بابت حقوق و مواجب خدماتی که انجام می دهند تیول گویند) را بین فرزندانش تقسیم کرد، که تیول روستاهای گهرو و حاجی آباد را به منوچهر خان واگذار نمود، چون گهرو جزء املاک خالصه دیوان اعلی محسوب می شد و در مالکیت دولت بود فقط عواید آن در تیول خوانین بود و خوانین هم به دولت مرکزی اجاره و مالیات پرداخت می کردند، که میزان اجازه و مالیات قریه گهرو در آن زمان حدود 12000 تومان بود، منوچهر خان به تقلید از پدرش پس از اینکه قدرتش در گهرو تثبیت شد و دامنه نفوذش گسترش پیدا کرد، در سال 1305 شروع به ساخت خانه ای مجلل و باشکوه به سبک ایرانی و تزئینات فرنگی در باغ مینو جنب قنات ورتو گهرو نمود، که این سبک خانه ها بین اهالی چهارمحال و بختیاری به قلعه معروف هستند، زمانی که ساخت و تزئینات این قلعه با مشارکت و همکاری نیروی انسانی مردم گهرو کاملا به‌ اتمام رسید، رضا شاه در سال 1312 جهت تماشای مسابقه اسب سواری به بابل رفت و جعفر قلی خان سردار اسعد سوم هم به عنوان وزیر جنگ در رکاب و معیت شاه بود که بعد از اتمام مسابقه رضا شاه دستور داد علی الرغم اینکه جعفر قلی خان خدمات گرانسنگ و ارزنده‌ای به وی کرده بود به اتهام توطئه و خیانت علیه سلطنت و ارسال محرمانه سلاح و مهمات به بختیاری و کمک به قیام علی مردان خان علیه حکومت از سمتش عزل و بازداشت و تحت الحفظ به‌ تهران برده و او را راهی زندان قصر کنند، رضا شاه همچنین بخاطر اینکه احدی از خوانین بختیاری نتواند وساطت او را نزد شاه بکند و یا خوف و ترس از این داشت که شورش و اغتشاشی در چهارمحال و بختیاری بوجود بیاید فرمان داد اکثر خوانین که با وی قرابت نسبی یا سببی داشته و افرادی که به هر نحو در قیام 1308 شهید علی مردان خان چهار لنگ پسر سردار بی بی مریم دختر حسینقلی خان ایلخانی دخالت و نقش داشتند را دستگیر کنند، که حدود 40 نفر از خوانین و کلانتران بختیاری دستگیر شدند که ابتدا در اصفهان بازجویی و سپس تعدادی روانه تهران شدند و بعنوان زندانیان سیاسی در زندان تامینات نظمیه و پس از چندی به زندان قصر منتقل گردیدند، محمد تقی خان امیر جنگ پدر بی بی کبری اسعد و منوچهر خان اسعد و اسماعیل خان فرزند کربلای محمدرفیع که در قریه گهرو سکونت داشتند از جمله دستگیر شده گان بودند، روزنامه اخگر در یازده آذر ماه سال یکهزار و سیصد و سیزده نوشت: منوچهر خان اسعد برادر تنی جعفر قلی خان وزیر جنگ رضا شاه به جرم توطئه علیه شاه مملکت و مشارکت در قیام مسلحانه علی مردان خان علیه حکومت به ده سال حبس با اعمال شاقه محکوم و محمد تقی خان امیر جنگ و اسماعیل خان به حبس ابد محکوم گردیند که در زندان قصر زندانی شدند و علی مردان خان اعدام گردید و جعفر قلی خان توسط پزشک احمدی با آمپول هوا کشته شد، اما در شهریور ماه 1320 که قوای متفقین کشور را اشغال کردند و رضا شاه از سلطنت خلع شد و بی نظمی و هرج و مرج در کشور سایه افکند زندانیان سیاسی آزاد گردیند و اکثر خوانین از تهران به چهارمحال و بختیاری آمدند و منوچهر خان اسعد هم یکی از آزادگان بود که به روستای گهرو مراجعت نمود و قلعه ای که خود ساخته بود را تخریب و با مصالح آن اولین دبستان ابتدایی عمومی را در قریه گهرو تاسیس کردند.


استخوان دان شهر گهرو #نگین بختیاری #

پیشینه تاریخی استخوان دان: استخوان دان یا استودان از دو جزء ساخته شده یکی استو به معنی استخوان و دیگری دان به معنای جایگاه است و استخوان دان محلی برای نگهداری استخوان مردگان هست، که در معماری تاریخی ایران به این نوع سازه ها دخمه گفته‌ می شود و به اصطلاح عوام خرفتخانه و در گویش بختیاری برد گوری می گویند که‌ از دو جزء تشکیل شده است یکی برد به‌ معنی سنگ و دیگری گوری به معنای زرتشتی است، چون به پیروان آیین زرتشت گبر می گویند، بردگوری یا استخوان دان به مقبره های باستانی دوران مادها تا پایان حکومت ساسانیان گفته می‌شود، چون زردشتیان اعتقاد دارند نسا (جسد انسان) پایار ( نجس) و ناپاک است و آتش، خاک و آب عناصر مقدس هستند و آلودگی این عناصر با سوزاندن (هندوها) غرق کردن و دفن نمودن ( پیروان ادیان توحیدی) اجساد مردگان گناه بزرگی است ، و دفن مستقیم جنازه افراد در خاک موجب آلوده شدن خاک می گردد، زرتشتیان ابتدا جنازه مردگان را در محفظه ای سنگی ساده که در دل صخره‌ها و سنگ های عظیم طبیعی  وجود داشته و کشف می کردند قرار می دادند و سپس اتاقک های توسط بشر  در دل صخره‌ها کنده و حفر شده و میت را داخل آن قرار می دادند،  تا گوشت و پوست مردگان طعمه پرندگان گوشت‌خوار و خوراک جانوران درنده شود، سپس استخوان آنها را جمع آوری نموده و در استخوان دان دفن می کردند، بعد از اسلام زرتشتیان برج خاموش مردگان را طراحی کردند، که شکل تکامل یافته همان استخوان دان است، برجی که دایره ای شکل بود و با سنگ در فراز یک تپه بیرون از محوطه روستا ساخته می شد تا باد آلودگی حاصل از فساد اجساد و بوی نامطبوع را داخل روستا نیاورد، جنازه یا نسا را فردی موسوم به نسا سالار (مرده کش) بعد از غسل و کفن به داخل دخمه می برد و کفن را باز می کرد تا طمعه پرندگان شود، روبروی برج خاموش یک برج دیده بانی ساخته می شد تا نسا سالار از برج دیده بانی جسد را  پایش و رصد نماید چون زرتشتیان معتقدند: که اگر پرندگان اول چشم راست میت را در آورند او درستکار و اگر چشم چپ را در آورند فرد گناه کار محسوب می شد و همچنین اعتقاد دارند روح تا سه روز کنار بدن می ماند و بعد به آسمان پرواز می‌کند به همین دلیل آتش بانان سه شب روبروی دخمه در برج دیده بانی آتش روشن می کردند تا روح در تاریکی شب دچار وحشت و ترس نشود، ( رسم مژدگانی که در بختیاری رایج است) در آیین زرتشت تاکید شده که نباید برای از دست دادن عزیزان بی تابی، گریه و زاری و سوگواری کرد و پوشیدن پیراهن سفید بعد از مرگ متوفی یکی از رسوم زرتشتیان است تا روح میت تسکین و آرامش پیدا کند.

 روستای زرتشتی نشین چم در 15 کیلومتری شهر یزد واقع شده است که بنده از نزدیک آتشکده، سرو کهن سال که تنه آن با سیم بکسل های قوی از چند جهت مهار شده بود و برج خاموش آن را باز دید نموده ام، برج خاموش این روستا در جای مرتفع بیرون از روستا بنا شده است، برجی مدور الشکل به شعاع حدود 6 متر و دیواری اطراف آن ساخته شده که بلندی آن از سطح زمین 6 متر بود، چون می گفتند: ابتدا جنازه در اختیار حیوانات درنده و پرندگان گوشت‌خوار قرار می گرفت، اما بعد در گذر زمان زرتشتیان تغییر عقیده دادند و جسد را فقط در اختیار پرندگان قرار می دادند، چون حیوانات درنده علاوه بر خوردن پوست و گوشت مردگان به استخوان آنها هم آسیب می رساندند، جهت ممانعت از ورود حیوانات درنده اطراف برج دیوار بلندی ساخته شد تا مانع ورود حیوانات به برج شود، برج خاموش بدون سقف بود تا دسترسی پرندگان به جسد آسان باشد، روبروی آن یک برج دیده بانی وجود داشت جهت نظارت و اشرافیت کامل نسا سالار بر جسد و حضور آتش بانان که وظیفه داشتند، سه شب متوالی آتش روشن کنند تا روح متوفی که تا سه روز کنار بدن میت می ماند دچار وحشت و هراس نشود، برج خاموش دارای چهار قسمت بود، در مرکز دایره چاهی وجود داشت برای ریختن استخوان های اجساد درون آن، قسمت دوم محلی بود برای گذاشتن اجساد کودکان و بعد زنان و آخرین قسمت کنار دیوار متعلق به جسد مردان بود تا جسد در معرض نابودی گذاشته شود و زمانی که پوست و گوشت توسط پرندگان لاشخور خورده می شد استخوان ها را در چاه استو دان می ریختند. لازم به ذکر است که رسم قرار دادن اجساد مردگان در برج خاموش بخاطر رعایت بهداشت محیط در سال 1319 توسط رضا شاه ابتدا در تهران و سپس در سال 1340 در کرمان و در سال‌ 1350 در یزد ممنوع شد،  اما برخی از زرتشتی های بسیار متعصب تا ده شصت هم بصورت پنهانی این رسم را انجام می دادند، و اکنون بطور کلی منسوخ شده است، و زرتشتیان دارای گورستان هستند و جسد مردگان خود را در خاک دفن می کنند.  

استخوان دان یا حجاری صخره ای گهرو که مربوط به دوره ساسانیان می باشد، در شمال غرب شهر گهرو واقع شده و در تاریخ 1384/5/19 با شماره ثبت 12860 به ثبت آثار ملی کشور رسیده است.  

 


قبرستان باستانی شهر گهرو# نگین بختیاری#

قبرستان باستانی شهر گهرو با دیرینه و قدمتی بیش از 700 سال در جنوب شهر در جوار امامزاده واقع شده است، بشر از قدیم الایام تاکنون معمولا برای نشانه گذاری روی قبور افراد از سنگ که یکی از مصالح بادوام و مقاوم می باشد استفاده می‌کند. که با توجه به استطاعت مالی و شان و منزلت اجتماعی اشخاص نوع، جنس و شکل سنگ قبرها متفاوت است، سنگ تراشی یکی از حرفه های سنتی است و سابقه این شغل به دوران ماقبل تاریخ می رسد و حجاران بسیاری از ابزار و آلات مورد نیاز مردم را از سنگ تراشیده و در اختیار مردم می گذاشتند، در روستای گهرو هم سنگ تراشان معروفی داشت که دو نفر از متاخرین استاد علی باز حیدری و استاد حسین آقا محمودی بودند که بعد از سنگ تراشان هفشجانی در استان شهرت داشتند که برخی از دست ساخته های آنها عبارت بود  : سقاء، سنگ قبر، سنگ آسیاب، آردچی (دساس )، بون ترنا (غلطک سنگی) یانه (هاون) ، دسته یانه، سنگ آب، پایه ستون، ستون، سر ستون، 

سنگ قبرهای که در قبرستان تاریخی گهرو موجود می باشند را بطور کلی می توان در چهار دسته طبقه بندی نمود.

1- قبرهای که قدمت آنها بیش از چهار صد سال هست،  و به شکل مکعب مستطیل می باشند، و روی آنها نقش و نگار های است که به لحاظ فرهنگی و تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردارند و گنجینه ای با ارزش از خط و نقش و ادبیات محسوب می شوند بعنوان نمونه یکی از این قبرها مربوط است به شخصی که روی آن نوشته شده: هو الله الباقی، هذا القبر رئیس مقصود ابن بهرام کهرویی سنه اربعین الف 1040 قمری و این بیت شعر نوشته شده است:

جهان ای  برادر نماند به کس

دل اندر جهان آفرین بند و بس

و دیگری بنام استاد فولاد ابن احمد میر که در سنه 1065 قمری وفات نموده است و همچنین قبر حمزه ابن بطر کهرویی که در ذی القعده الحرام سال 1081 هجری قمری فوت کرده است. از این نمونه سنگ قبرها در قبرستان تاریخی گهرو فراون دیده می شد اما متاسفانه بسیاری از آنها توسط افراد جاهل و طماع که خیال می کردند این قبور متعلق به اشخاص زرتشتی است و به آنها سنگ گبری می گفتند و زیر این سنگ ها دفینه و اشیاء ذیقیمتی وجود دارد در صورتی که این قبرها بجز چند عددی که از ارامنه هم وطن بوده  مابقی متعلق به مسلمانان است که مطابق احکام شریعت اسلامی کفن و دفن شده اند و هیچ شئی همراه آنها دفن نشده است یا توسط برخی از مسؤلین بی بصیرت شهر شکسته و تخریب شده اند.

2- سنگ قبرهای که بصورت عمودی یا محرابی روی قبور افراد نصب شده که شکل منظمی دارند و دو نوع هستند یکی سنگ های که بدون نقش و نگار و کاملا ساده هستند و دیگری سنگ های که دارای انواع نقش و نگارند مانند: نقش مهر و تسبیح، گل و بوته،

کاج و سرو، کرکیت و شانه، خنجر و شمشیر، کارد و تفنگ و گرز و ...

3- سنگ قبرهای افقی که اکثر آنها هم سطح زمین هستند و برخی هم کمی از سطح زمین بلندتر قرار دارند، که روی آنها انواع نقش و نگار، آیات قرآن کریم و اشعار حک شده است.  

4- سنگ قبرهای که تندیس شیر یا قوچ هستند که از سنگ تراشیده شده و معمولا روی قبور چهره های سرشناس، پهلوان و جوانان، شجاع، دلیر و جنگ آور که در درگیری و جنگ های محلی یا لشکر کشی ها کشته می شدند یا روی قبر چهره‌های ماندگار که دارای هنر یا مهارت خاصی مانند: شکار، اسب سواری، تیراندازی و نوع دوستی داشتند نصب می شد، شیر سنگی نماد و سنبل ایثار، شجاعت و دلیری بود که روی شیر سنگی علاوه بر نام و نام پدر متوفی تصویر برخی از ابزار و آلات جنگی مانند: اسب، شمشیر، گرز و ... را هم حکاکی می کردند.

قبرستان تاریخی شهر گهرو در تاریخ 1381/5/8 با شماره ثبت 5997 بعنوان یکی از آثار ارزشمند باستانی و ملی کشورمان توسط میراث فرهنگی به ثبت رسیده است، این گنجینه کم بدیل تاریخی، نشانه فرهنگ، تمدن، ادب، و هویت ملی و دینی شهروندان گهرو می باشد، مع الاسف فاقد هر گونه حفاظت فیزیکی و فرهنگی است که علاوه بر فرسایش طبیعی که منجر به نابودی سنگ قبرها می گردد متأسفانه توسط یک عده افراد جاهل و نادان یا طماع و منفعت طلب دارد ویران می شود، همچنین بی تدبیری شهردار و شورای شهر وقت که بدون اطلاع مردم فهیم و غیرتمند شهر گهرو و عدم کسب مجوز، خودسرانه به بهانه زیبا سازی و تبدیل قبرستان به فضای سبز و پارک شهر اکثر سنگ قبرها و شیر سنگی های تاریخی با قدمت بیش از 700 سال را شکسته و جمع آوری و بجای مصالح استفاده نمودند، و با ورود لودر و ماشین آلات شهرداری به این محوطه باستانی، قبرستان تاریخی را تخریب و نابود کردند، علی الرغم اینکه کاوشگران و باستان شناسان با صرف هزینه های هنگفت سالیان متمادی به کند و کاو و جستجوی می پردازند تا شاید یک کتیبه یا تکه‌ سنگ نوشته ای پیدا کنند تا بتوانند در باره تاریخ و تمدن و هویت مردم یک منطقه نظریه ای بدهند، ولی اداره کل میراث فرهنگی استان و  کافه مردم شهر گهرو ( به استثنای چند نفر از اولاد مرحوم آخونکار) در ارتباط با تخریب و نابودی این قبرستان که تاریخ گویا، سند مکتوب و حافظه تاریخی شهر گهرو محسوب می شد،  سکوت اختیار نموده و هیچ گونه تذکر و اعتراضی به شهردار وقت که فردی بومی بود و شورای شهر نکردند. شایان ذکر است که علاوه بر این قبرستان باستانی دو قبرستان تاریخی دیگر یکی در شمال شهر جنب قنات ورتو و دیگری در جنوب غربی شهر واقع در تپه ای موسوم به تل قبرستانی در شهر گهرو وجود داشت که کاملا تخریب شده اند، اما هنوز بقایای آنها موجود می باشد. 

قبرستان قدیمی شهر گهرو تا سال 1362 محل دفن اموات بود اما دیگر ظرفیت و گنجایش لازم را نداشت و باید فردی که هنوز اسکلت وی سالم و تجزیه نشده بود را نبش قبر می کردند تا فرد دیگری را دفن نمایند و از طرفی هم کسی که فوت می شد علی الرغم جانمایی مناسب و مطلوب قبرستان جدید توسط شورای اسلامی روستا خانواده و فامیل شخص متوفی رضایت نمی دادند تا جنازه را در مکان جدید دفن کنند، سرانجام با شهادت شهید سرافراز قدرت الله محمدی فرزند حاج سیف الله اما با توجه به همه کارشکنی ها و مخالفت شدید عده ای خاص خانواده ایشان با اشد طوع، میل و رغبت راضی شدند پیکر مطهر این شهید در مهرماه سال 1362 بعنوان اولین شهید شهر گهرو و نخستین فرد در قبرستان جدید به خاک سپرده شود.

 


حمام شاه حیدر شهر گهرو#بختیاری#

حمام شاه حیدر یکی از بناهای ارزشمند تاریخی شهر گهرو  :

ایرانیان از دیر باز به بهداشت فردی و نظافت شخصی بعنوان یک آموزه ملی و دینی توجه خاصی داشتند، پاکیزه بودن بدن علاوه بر یک امر فردی یک آیین مذهبی و از مناسک دینی جهت شرکت در مراسمات دینی و اجتماعات مذهبی محسوب می شد، قبل از اسلام پیروان آیین مهر و زردشت توجه ویژه‌ای به پاکیزگی داشته و آب مظهر و نماد پاکیزگی و از قداست خاصی برخوردار بود، بعد از اسلام هم جهت انجام تکالیف و وظایف دینی نظافت فردی از اهمیت مضاعفی برخوردار گردید، اهمیت نظافت در اسلام به قدری بود که پیامبر اسلام فرمودند: النظافه من الایمان، از قدیم الایام در همه مناطق یکجانشین اعم از شهرها و روستاهای کشور حمام‌های عمومی ساخته شدند، وجود حمام یکی از پارامترهای اصلی تمدن و فرهنگ در هر منطقه ای محسوب می‌شد، ابتدا در قریه گهرو یک باب حمام در شرق دبستان فعلی مریم گهرو وجود داشت، که مربوط به دوره صفویه بود و آب مورد نیاز آن از قنات موسوم به ارمنی تامین می شد، که طی جنگ های بین بختیاری ها و بلوردی ها کاملا تخریب شد، سپس در دوره قاجاریه به همت محمد رضا خان چالش تری حاکم وقت چهارمحال ( که قلمرو حکمرانی وی از گردنه رخ تا گردنه سولگان و از شیخ ششبان تا نقنه بود ) و مشارکت مردم حمام موسوم به شاه حیدر در مکانی گود ساخته شد تا آب  به سهولت بر آن مسلط و سوار شود، آب مورد نیاز حمام از جوی مشهور به جو شبدر تامین می گردید که آب بوسیله اوشناری (نهری کوچک) از حیاط های  فعلی عبدالمجید رئیسی محمد قلی رئیسی، ابولقاسم محمودی و لهراسب اخوان عبور می کرد و به منبع آب حمام  ریخته می شد، و بوسیله تنپوشه ( تموش) یا لوله های سفالی به خزینه منتقل می گردید و جهت آب بندی و عایق کاری دیگ تا خزینه از از موم زنبور عسل و پارچه کرباس استفاده می کردند و سپس روی آن با لایه نازکی از ساروج پوشانده می شد، ساختار حمام شاه حیدر  گهرو طاق و گنبدی است که مرکز هر گنبد نور گیر های تعبیه شده بود که روشنایی حمام در روز با نور طبیعی  تامین می شد،  و گنبدها روی ستون های سنگی قطور بنا شده بودند، کف ستون ها قلع و سرب ریخته شده بود تا در موقع زلزله مقاومت لازم را داشته باشند، مصالح مورد استفاد در ساخت حمام سنگ، آجر و ملاط خاصی بود، ملاط مخلوطی از آهک، خاک رس، خاکستر،، گچ و شن بود تا در برابر آب و رطوبت مقاومت داشته باشند و داخل حمام را هم با آهک پلاستر و سفید کرده بودند، کف حمام نیز با تخته سنگ های تراشیده و مسطح مفروش شده بود، بافت ساختمان حمام شاه حیدر گهرو دارای قسمت های ذیل می باشد:

* درب ورود و خروج که مستقیم به طرف خیابان باز نمی شد، که دو دلیل اساسی داشت، یکی حفظ تعادل جریان هوا که هوای سرد در زمستان مستقیم وارد حمام نشود و دیگری اینکه با باز شدن درب حمام افراد داخل حمام که معمولا برهنه بودند از بیرون قابل دید  و مشاهده نباشند درب ورودی و خروجی دارای دالان و چند پیچ و خم بود. 

* سرد خانه یا رختکن که وسط آن دو حوض قرینه وجود داشت و اطراف آن سکو های بود برای نشستن و استراحت نمودن افراد مسن و گذاشتن البسه و بقچه حمام و زیر سکوها غرفه‌های کوچکی وجود دارد جهت گذاشتن کفش ها افراد

* گرم خانه حمام که از دو قسمت تشکیل شده بود یکی محلی برای نشستن و چرک کردن و گپ زدن و دیگری خزینه ای بود به طول حدود 5 متر و عرض 4 متر و عمق 1/5 متر که یک طاقچه داشت برای گذاشتن اطفال کف و دیواره های خزینه با ملاط  آهک، شن، ماسه و موی بز و موم زنبور عسل و پارچه کرباس کاملا عایق کاری شده بود تا آب به کف و دیوارها نفوذ نکند و سطح آن با سنگ های تراشیده شده و صاف فرش شده بود و یک مجرای داشت که آب خزینه جهت رعایت بهداشت هفته ای یکبار تخلیه و توسط این مجرا به رودخانه وارد می شد، و با آب آهک ضد عفونی می شد و دو باره آبگیری می گردید،

* هیمه دان (انبار) که محلی بود برای ذخیره هیزم و سوخت لازم برای گرم کردن آب حمام مانند: کنده چوب، بوته خار و خاشاک، گون، که از صحرا می آوردند و کمره که از فضولات حیوانات تهیه می شد، 

* تون یا آتش دان که دارای یک دیگ بزرگ مسی به قطر حدود 80 سانتیمتر بود که زیر آن آتش روشن می کردند تا آب گرم شود و به خزینه منتقل گردد،از تین تا زیر گرم خانه تونل های وجود داشت که دود و حرارت تین داخل آنها جریان پیدا می کرد که منجر به گرم شدن کف گرم خانه حمام می شد، دود و حرارت پس از طی تمام تونل‌ها از دودکش بلا می رفت، که به این تونل ها چپیله یا گربه رو می گفتند،

* سقاخانه جهت رفاه حال و رفع تشنگی افرادی که به حمام می آمدند مخصوصا در فصول بارندگی که آب رودخانه گهرو گل آلود و غیر قابل شرب می شد، به همت فردی خیر بنام حاج خدا کرم رئیسی فرزند کربلای علی کرم خریداری و وقف حمام گردید، که بعد از لوله کشی آب شرب در حمام سقا کارکرد جدیدی پیدا کرده است، معمولا افرادی که مشکلی پیدا می کنند جهت رفع مشکلات و بر آوردن حاجات خود اطراف سقا شمع روشن می نمایند و به آن دخیل می بندند که به زبان علمی همان شیء شدگی محسوب می شود،

غسالخانه: جنب حمام شاه حیدر گهرو یک باب مرده شور خانه وجود داشت به طول تقریبی 7 متر و عرض 5 متر که دارای یک حوض بود که آب آن از آب حمام تامین می شد که ابتدا فرد متوفی را داخل آن می انداختند و شستشوی می دادند ، یک تخته سنگ به طول حدود دو متر و عرض یک متر بود که جنازه را روی آن خوابانیده و غسل می دادند و یک سکو داشت برای کفن کردن میت که متأسفانه  هم اکنون کامل تخریب شده است.   

کارکنان حمام :

* حمامی شخصی بود که مدیریت، اداره، هماهنگی و کل مسؤلیت حمام به عهده او بود و بزرگان روستا سر خط (قرارداد) را بنام او می  نوشتند،

* تونچی فردی که وظیفه اصلی او گرم کردن و تامین سوخت مورد نیاز حمام در طی سال و هر چند روزی  یکبار گرفتن چرک، کف و آشغالهای روی آب و تمیز کردن خزینه بوسیله یک کفگیری که دسته بلندی داشت،  

* دلاک و کیسه کش که ضمن چرک کردن و شستشوی افراد (مرسوم بود کیسه کش بخاطر اینکه افراد قدر زحمات او را بدانند چرک های قسمت های مختلف بدن آنها را جمع آوری کرده و جلو چشمش به زمین می ریخت) صورت افراد را اصلاح می کرد و هر کسی هم که تمایل داشت مشتمالش می کرد 

وسایل مورد نیاز برای حمام رفتن: بقچه، لنگ، قطیفه، کیسه، لگن یا تاس حمام، سنگ پا، سفیداب، پیه گاو، صابون، و...

حمام رفتن برنامه و زمان خاصی داشت که از حدود ساعت 8 صبح تا عصر مخصوص زنان روستا بود و از عصر تا پاسی از شب رفته و قبل از اذان صبح تا 8 صبح ویژه مردان و هر موقع خان و خانواده او در گهرو ساکن بودند هر چند روزی یک‌ روز حمام در قرق خان و خانواده وی بود، اجرت حمام به دو روش پرداخت می شد یکی افراد کشاورز که بصورت جنسی بود و هنگام برداشت محصول هر خانواده ای بر اساس بعد خانوار چند من گندم و جو و یک بار شبدر یا یونجه به آنها می داد، روش دوم نقدی بود که اشخاص خوش نشین می پرداختن افرادی هم که پول نقد نداشتن معمولا یک قرص نان یا یک عدد تخم مرغ یا سایر اجناس را پرداخت می کردند،

کارکردهای آشکار و پنهان حمام :

مهمترین کارکرد آشکار، حمام محلی بود جهت شستشوی و نظافت بدن علاوه بر این کارکرد آشکار حمام دارای چند کارکرد پنهان هم بود مانند: * یکی از مراسمات عروسی بردن عروس و داماد به حمام عمومی بود،* حمام مکان و پاتوقی بود برای درد دل کردن و گپ زدن افراد با یکدیگر مخصوصا زنها * از عزا در آوردن صاحبان عزا بعد از مراسم چهلم متوفی رسم بود یکی از زنان فامیل یا وابستگان سر خیر شده زنان خانواده متوفی و اقوام نزدیک را به حمام می بردند و به مو های سر آنها حنا می بستند تا از حال و هوای عزا بیرون بیایند و همچنین یکی از مرد های فامیل یا وابستگان مرد های خانواده صاحب عزا و بستگان نزدیک آنها  را به حمام می بردند تا صورت آنها را اصلاح کنند این اصلاح سر و صورت سمبل و نماد پایان عزا محسوب می شد* در مراسم عاشورا افرادی که می خواستند قمه بزنند صبح روز عاشورا به حمام می رفتند و با تیغ ابتدا موهای جلو سر خود را می تراشیدند و بعد یک نفر که تجربه داشت با قمه یک ضربه به فرق آنها می زد تا خون جاری شود سپس در طی مسیر دسته گردانی آن شخص آرام روی همان قسمت بریده شده قمع می زد تا کمی خون جاری شود و پس از پایان مراسم هم قمه زنان دسته جمعی به حمام می آمدند، خون سر خود را می شستند و روی زخم را می بستند و به خانه می رفتند. 

شایان ذکر است حمام شاه حیدر شهر گهرو که مربوط به اوایل دوره قاجاریه می باشد، که در تاریخ 1387/10/15 با شماره 24220 به ثبت آثار ملی کشور رسیده است.